قصیدهٔ شمارهٔ 88
1. وعدهٔ این چرخ همه باد بود
2. وعده رطب کرد و فرستاد تود
3. باد شمر کار جهان را که نیست
4. تار جهان را بجز از باد پود
5. دانا داند که ندارد به طبع
6. آتش او جز که ز بیداد دود
7. زود بیفگن ز دلت بند آز
8. تا شوی از بندگی آزاد زود
9. جان تو مایه است و تنت سود کرد
10. سود به مایه همی آباد بود
11. مایه نگهدار به دین و مخور
12. انده این سود مپرساد سود
13. بس که نوشتی و نویساد از آنچ
14. نیز چنین کس منویساد سود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده