ناصرخسروسفرنامه (فهرست)

بخش 5 - زیارت شیخ بایزید بسطامی و طلب اهل علم

به راه کوان به قومس رسیدیم و زیارت شیخ بایزید بسطامی بکردم قدس الله روحه.

روز آدینه روز هشتم ذی القعده از آن جا مدتی مقام کردم و طلب اهل علم کردم. مردی نشان دادند که او را استاد علی نسائی می‌گفتند. نزدیک وی شدم. مردی جوان بود سخن به فارسی همی گفت به زبان اهل دیلم و موی گشوده جمعی پیش وی حاضر. گروهی اقلیدس خواندند و گروهی طب و گروهی حساب.

در اثنای سخن می‌گفت که بر استاد ابوعلی سینا رحمه الله علیه چنین خواندم و از وی چنین شنیدم. همانا غرض وی آن بود تا من بدانم که او شاگرد ابوعلی سیناست. چون با ایشان در بحث شدم او گفت من چیزی سپاهانه دانم و هوس دارم که چیزی بخوانم. عجب داشتم و بیرو ن آمدم گفتم چون چیزی نمی داند چه به دیگری آموزد.


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* فصل بهار تازه و نوروز دلفریب
* همبوی مشک باد و زمین پر ز بوی بان
شعر کامل
فرخی سیستانی
* چو گنجی باش پنهان در خرابی
* چو نیلوفر فرو بر سر در آبی
شعر کامل
سلمان ساوجی