نزاری قهستانیدستورنامه (فهرست)

شمارهٔ 43 - من کیستم

1. مرا خود در اوقاتِ ردّ و قبول

2. نباشد غمِ ترّهاتِ جَهول

3. اگر سرِّ مردان ندارم نگاه

4. کله سر نبیند دگر سرکلاه

5. نیارم به نا محرمان باز گفت

6. چه گویم که با من که این راز گفت

7. همه هرچه در حقِّ من گفته اند

8. نه از من که از خویشتن گفته اند

9. اگر معترض طعنه ای می زند

10. به خود بر ز خود هم چو قز می تند

11. مرا کس نداند که من کیستم

12. کدامم کجاام کی ام چیستم

13. چه بارست بر جانِ پر درد من

14. که خون شد دلِ ناز پروردِ من

15. زبس طعنه همواره دل خسته ام

16. دلِ خسته در لطفِ حق بسته ام

17. چو از بدوِ فطرت قلم می رود

18. چه بردستِ من بیش و کم می رود

19. دلم موج خون می زند لب خموش

20. ملامت روان و من آگنده گوش

21. همان به که فی الجمله از هیچ روی

22. نگویم سخن تا نگویند گوی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* غم جهان مخور و پند من مبر از یاد
* که این لطیفه عشقم ز ره روی یادست
شعر کامل
حافظ
* نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند
* جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
شعر کامل
حافظ