نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1044

1. آخر ای دوست کجایی که چنانم بی‌تو

2. که سر از پای و شب از روز ندانم بی‌تو

3. اشتباهی بنماند که تویی هستی من

4. چون که از هستیِ خود نیست گمانم بی‌تو

5. نه همان بلبلِ دیوانۀ عشقم یارب

6. که چنین بسته لب و گنگ‌زبانم بی‌تو

7. مُهرِ پیمان تو بر دیده و دل بنهادم

8. خاک در چشمِ دل و دیده فشانم بی‌تو

9. تا به خدمت نرسم باز نبینم رویت

10. کافرم گر نفسی خوش‌گذرانم بی‌تو

11. چه عجب گر تو شبی زنده گذاری بی‌من

12. عجب آن روز که من زنده بمانم بی‌تو

13. شفقتی کن که دلم بر سرِ پا منتظرست

14. مرحمت کن که روان است روانم بی‌تو

15. ناتوانم چه کنم بی تو نمی‌یارم بود

16. چند گویم نتوانم نتوانم بی‌تو

17. هم به امّیدِ تو خواهم که بماند جانم

18. که نه از مرگ بتر صحبتِ جانم بی‌تو

19. از صبا پرس شبی حالِ نزاریِ نزار

20. تا نشانی دهد از نام و نشانم بی‌تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
* باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
شعر کامل
سعدی
* خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
* سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
شعر کامل
سعدی
* مشو از صحبت بی برگ و نوایان غافل
* که شب قدر نهان در رمضان می باشد
شعر کامل
صائب تبریزی