نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1068

1. لبت چشمه و خضر گردش نشسته

2. نبات است کز طرف کوثر برسته

3. تعالی الله آخر که دیده ست لعلی

4. میانش ز دردانه ها رسته رسته

5. از آن رسته ها گویی افتاد در شک

6. از آن است عقد ثریا گسسته

7. در او می¬رسد آتش آه گرمم

8. سر زلف از تاب آن شد شکسته

9. زمانه از او داد من باز خواهد

10. هنوز از کمند حوادث نجسته

11. زهی بخت یاری اگر هیچ روزی

12. شوم از بلایی چنان باز رسته

13. به کارم نظر کن که هم بر امیدی

14. نزاری به جان دل درین کاربسته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی
* دل گم کرده در این شهر نه من می‌جویم
* هیچ کس نیست که مطلوب مرا جویان نیست
شعر کامل
سعدی
* ترکی ‌که همی بر سمن از مشک نشان ‌کرد
* یک باره سمن برگ به شمشاد نهان‌کرد
شعر کامل
امیر معزی