نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1083

1. ماییم و جانی بر دهان از جور هجران آمده

2. نی سهو گفتم جان به لب بر بوی جانان آمده

3. در انتظار وصل شد ده روزه ایّامِ بقا

4. مقصود کی حاصل شود عمری به پایان آمده

5. طاقت ندارم بیش ازین درد فراق دوستان

6. مِن بعد چون پنهان کنم دردی به درمان آمده

7. ای باد بگذر یک شبی بر روضهٔ جانان من

8. تا بر زمین خلدی دگر بینی زرضوان آمده

9. در روضه ماهی حور وش کز عکسِ نورِ رویِ او

10. هر روز بر بام فلک خورشید تابان آمده

11. بی تو چنان زارم که گر بیند رقیبت بر درم

12. گوید نزاری نیست این شخصیست بیجان آمده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود
* زین روی بنفشه حلقه درگوش نمود
شعر کامل
خاقانی
* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی