نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1098

1. زهی از عنبر سارا نغوله

2. کمندست آن که داری یا نغوله

3. ظریفت گفتن و چالاک رفتن

4. لطیفت گردن و زیبا نغوله

5. چرا دربندِ زنجیرش فکندی

6. مگر دارد چو من سودا نغوله

7. برای صید دل‌ها گاه گاهی

8. گره وا می‌کند عمدا نغوله

9. به دعوی کاکلت از سرفرازی

10. به پیشانی درآمد با نغوله

11. به دادش لاجرم سروا بریدند

12. چو خامش کرد کاکل را نغوله

13. ازین جا با دو شاخش بسته دارند

14. که بیرون آمد از یاسا نغوله

15. نزاری را بناگوشت بزد راه

16. که نه دل می‌برد تنها نغوله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کشم خنجر چو سوسن بر تن خویش
* چو گل در خون کشم پیراهن خویش
شعر کامل
جامی
* دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را
* که مدتی ببریدند و بازپیوستند
شعر کامل
سعدی
* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان