نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1141

1. چه شب بود آن که از ما برشکستی

2. کزان شب باز در در وصل بستی

3. چه رسوا کردی اندر شهر ما را

4. شدی در پرده‌ی عصمت نشستی

5. رقیبان گرچه مانع می‌شوندت

6. نگویم نیستی معذور هستی

7. ولی گه گه ز روی مهربانی

8. کم آخر زان که پیغامی فرستی

9. غرض‌خواهان زبان در من کشیدند

10. گناهم عاشقی بوده‌ست و مستی

11. ز من برگشتی از بهر رقیبان

12. به رغم دوستان دشمن‌ پرستی

13. نزاری از رقیبان چند نالی

14. کم خود گیر از دشمن برستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
* در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست
شعر کامل
حافظ
* توانگری نه به مالست پیش اهل کمال
* که مال تا لب گورست و بعد از آن اعمال
شعر کامل
سعدی