نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1204

1. دوش آمد و گفت در چه کاری

2. از دست شدی سرِ چه داری

3. بگذشت به هرزه روزگارت

4. موقوفِ که در چه انتظاری

5. گرداب کشیده در میانت

6. می‌پنداری که بر کناری

7. سر پیش بمانده چند باشی

8. مستغرق بحر شرم‌ساری

9. در رشته ی خویشتن پرستان

10. جهل است امید رستگاری

11. خواهی که حیات‌بخش گردد

12. هر دم که ز اندرون برآری

13. بیرون روی از وجود و خود را

14. بسپاری و بیش سرنخاری

15. تحقیق شعار خویش سازی

16. تقلید تمام واگذاری

17. ای پیکِ عدم نگفتم آخر

18. بگذر ز وجودِ خود نزاری

19. از ملک دو کون بر سرآیی

20. یک‌باره اگر تو واسپاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست
* مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
شعر کامل
سعدی
* ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
* کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
شعر کامل
حافظ
* به مشکین کمند اندرآویخت چنگ
* به فندق‌گلان را بخون داد رنگ
شعر کامل
فردوسی