نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 121

1. میروم سویِ خرابات که پیرم آنجاست

2. جای دیگر چه کنم عذر پذیرم آنجاست

3. گر به شکلم تو جدا بینی و دور از برِ دوست

4. جان که از وی نفسی نیست گریزم آنجاست

5. نیست جایی دگر آن کس که ستم کرد و برفت

6. دامنش روزِ مکافات بگیرم آنجاست

7. دارم آنجا به غریبی و به تنهایی خوی

8. سپه و مملکت و تاج و سریرم آنجاست

9. گر ندارم خبر از خویشتن اینجا چه عجب

10. فهم و وهم و نظر و فکر و ضمیرم آنجاست

11. چند سرگشته روم در شب تاریکِ فراق

12. رفتم آنجا که رخ بدرِ مُنیرم آنجاست

13. به چه مشغولم ازین جا به چه آنجا نروم

14. که دل و جان نزاری فقیرم آنجاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از پیر گوشه گیری وسیر از جوان خوش است
* از تیر راستی و کجی از کمان خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* حسن و عشق پاک را شرم و حیا در کار نیست
* پیش مردم شمع در بر می کشد پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی
* پیوسته درین باغ، دلم چون گل رعنا
* رویی به بهار و رخ دیگر به خزان داشت
شعر کامل
صائب تبریزی