نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1226

1. هیچت افتد که به ما بر گذری

2. وز سرِ لطف به ما در نگری

3. می توانی که دلم دریابی

4. بهترک زین غم کارم بخوری

5. چند خاموش توان بود و حمول

6. هم شناعت مگر از حد ببری

7. دادِ مظلوم بده ظلم مکن

8. تا نگویند که بی داد گری

9. رویِ آنم که ببخشایی نیست

10. هر زمان بر سرِ رایِ دگری

11. دردلی حاضر و در جان ساکن

12. ای که نزدیکی و دور از نظری

13. مستم آری چه کنم معذورم

14. گر خطایی رود از بی خبری

15. بی دلم بی دل و مشکل باشد

16. آفت بی دلی و منتظری

17. بیش مخروش نزاری از دل

18. که تو خود جان به سلامت نبری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
* فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* صبر هم سودی ندارد کآب چشم
* راز پنهان آشکارا می‌کند
شعر کامل
سعدی
* دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار
* چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
شعر کامل
صائب تبریزی