نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1248

1. زبان دراو مکش ای بی بصر به دست درازی

2. که پاک سیرت و پاکیزه دامن است و نمازی

3. ترا که خوف نبوده ست شوق عشق چه دانی

4. ترا که دیده نباشد نظر چه گونه ببازی

5. به سر برند به سر عارفان طریق محبّت

6. به سرسری نتوان رفت راه عشق و به بازی

7. طمع مکن چو می کنی دگران را

8. غزای نفس خود اوّل کند مجاهد غازی

9. نظر چو بر نتوانی گرفت هم چو من از گل

10. ضرورت است که با خار دیده نیز بسازی

11. چو عشق دست برآورد سر به عجز نهادی

12. تو پس به مرتبه سلطان نیی غلام ایازی

13. دمی بیا به خرابات عشق و حالت ما بین

14. به شرط آن که قدم در نهی و سرنفرازی

15. مباش غرّه به حسن دو هفته ای گل رعنا

16. بقا طلب کن از این عمر مستعار چه نازی

17. دوای زندگیی کن نزاریا که نمیری

18. دواب را بود آخر همین حیات مجازی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
* کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
شعر کامل
حافظ
* عود اگر دود کند، بر سر آن، دامن پوش
* تا ندانند، که در مجلس ما خامی هست
شعر کامل
سلمان ساوجی
* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی