نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1260

1. گر ز مردان صاحب درد باشی

2. در مردی زنی گر مرد باشی

3. تو را با نفس پروردن بود کار

4. همان باشد که بت پرورد باشی

5. برو چون قطب ساکن باش و بر جای

6. نه خورشیدی که عالم گرد باشی

7. بساط راه می باید شد این جا

8. تو هم چون کعبتین نرد باشی

9. گرت در آتش دوزخ بسوزند

10. بدین افسردگی هم سرد باشی

11. ببینی ای برادر صد قیامت

12. اگر یک شب چو ما در درد باشی

13. اگر گویی قیامت نیست اینجا

14. خلل در اعتقاد آورد باشی

15. بیامرزد خدایت حاش لله

16. گر از خود عاشقی ناورده باشی

17. نزاری با تو روی آن گه کند دوست

18. که از خود پشت بر خود کرده باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو
* آتش چرا به خرمن پروانه میزند
شعر کامل
پروین اعتصامی
* گرفتم سال را پنهان کنی، با مو چه می سازی؟
* گرفتم موی را کردی سیه، با رو چه می سازی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* کسی که روی تو دیدست حال من داند
* که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند
شعر کامل
سعدی