نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1270

1. سوختم در زمهریر از تشنگی

2. تا به کی دارم نفیر از تشنگی

3. سینه‌ای دارم کدامین سینه بل

4. کوره‌ ای هم چون اثیر از تشنگی

5. ساقیا گر پای‌مردی می کنی

6. یک زمانم دست گیر از تشنگی

7. در نگنجد هر چه باشم منتظر

8. جز شرابم در ضمیر از تشنگی

9. از اوامم ناگزیر از مفلسی

10. از مدامم ناگزیر از تشنگی

11. در دلم زن آتشِ می گو بسوز

12. چند باشم در زَحیر از تشنگی

13. آتشی دیدی که باشد هم چو آب

14. خسته را آتش پذیر از تشنگی

15. چون سمندر هر که آتش خواره نیست

16. گو چو بوتیمار میر از تشنگی

17. زهر خور گو منکرِ آبِ حیات

18. تا بسوزد در سَعیر از تشنگی

19. زارییی ماند از نزاری ساقیا

20. زرد شد هم چون زریر از تشنگی

21. این عجایب تر که در سرمای دی

22. سوخت با این زمهریر از تشنگی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خروشید و جوشید و برکند خاک
* ز نعلش زمین شد همه چاک چاک
شعر کامل
فردوسی
* ذره ذره کاندرین ارض و سماست
* جنس خود را هر یکی چون کهرباست
شعر کامل
مولوی
* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی