نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1282

1. آخر منم و لبی و جامی

2. موقوف نی ام به ننگ و نامی

3. تشنیع چه می زنند بر من

4. بی پال و پری میان دامی

5. هر گه که به لب رسید جانم

6. حاصل شودم ز غیب کامی

7. از ملک جهان جز این ندارم

8. ماییم مدام در مدامی

9. تا در نزند به مغزم آتش

10. بیرون ننهم ز خویش گامی

11. واجب شده در سلوک عشاق

12. از خویش کشیدن انتقامی

13. آنجا که بدو رسد نماند

14. از ما نه نشانی و نه نامی

15. امشب چو گذر کنی به معراج

16. ای باد بدو رسان سلامی

17. گو می آیم به میهمانت

18. پرداخته دار خوش مقامی

19. هرجا به تکلف و تصرف

20. در گردنم آمده ست وامی

21. باشد که خزینه دار لطفت

22. زر بدهد و وا خرد غلامی

23. بنگر به کجا نزاری زار

24. و آن گه ز که می دهد پیامی

25. آری نبود غریب از آن جا

26. گر بنوازند ناتمامی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل حیران شود از خوشهٔ زرین عنب
* فهم عاجز شود از حقهٔ یاقوت انار
شعر کامل
سعدی
* ز تور اندر آمد نخستین ستم
* که شاهی چو ایرج شد از تخت کم
شعر کامل
فردوسی
* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی