نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1315

1. قندست ندانم دهن تنگ فلانی

2. یا خود شکرست آن شکرستان، نه دهانی

3. چندین شکر اندر دهنی نادره گنجد

4. وین نادره بین کز دهنش نیست نشانی

5. بر سینه هر دل که زند جان نبرد زان

6. نوکِ مژه‌ی تیزتر از نوک سنانی

7. بر سرو مه آورده که این کیست جمالی

8. بر موی کمر بسته که این چیست میانی

9. در ملک به هر شهر در افکنده خروشی

10. در شهر به هر کوچه در افکنده فغانی

11. گر پرده بر اندازد و طلعت بنماید

12. فریاد برآرند به یک بار جهانی

13. گفتم بنمایم نظری سر بنهادم

14. در پهلویِ هر سود نهاده‌ست زیانی

15. تاوان نتوان خواستن از خونِ نزاری

16. آنجا که نیرزد سرِ صد خواجه به نانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد
* خیزید ای خوش طالعان وقت طلوع ماه شد
شعر کامل
مولوی
* بیابان قناعت وسعتی دارد که هر موری
* نمی داند کم از ملک سلیمان چشم تنگش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی