نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1328

1. مست و شوریده چنانم که ز بی خویشتنی

2. من توام هیچ نمی‌دانم اگر خود تو منی

3. شرطِ اخلاص چنان است ز مبدایِ وجود

4. که نه من بر تو گزینم نه تو بر من شکنی

5. وقت وقتی چه شود گر به سرِ ما گذری

6. سایه ی سرو روان بر سرِ خاکی فکنی

7. به نسیمی ز تو خشنودم اگر بفرستی

8. دلِ غمگینِ چو من سوخته‌ ای شاد کنی

9. نیفه ی نافه ی پر چینِ عرق‌چین تو شد

10. رشکِ ترکان ختایی و بتانِ ختنی

11. لب و دندانِ ترا من به چه تشبیه کنم

12. حقه ی لعل درو رشتهء دُرِّ عَدَنی

13. از نکو رویی و شیرینی و خوبی و کشی

14. شهره ی شهری و انگشت کشِ مرد و زنی

15. در جفا کاری و عاشق کشی و بی‌دادی

16. آفتِ جانی و دردِ دلی و رنجِ تنی

17. این همه هست که می‌گویم و زین هیچ نیی

18. هر چه هستی چه کنم جانی و جانانِ منی

19. تا نزاری لبِ شیرینِ تو بوسید افکند

20. شور در عرصه ی آفاق به شیرین سخنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندرآ ای اصل اصل شادمانی شاد باش
* اندرآ ای آب آب زندگانی شاد باش
شعر کامل
مولوی
* چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
* زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی
* در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
* کوته کنیم که قصه ما کار دفترست
شعر کامل
سعدی