نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 134

1. همین که از برم آن سرو سیم تن برخاست

2. سحاب دیده خون ریز موج زن برخاست

3. چنان ز قلزم چشمم روانه شد طوفان

4. که موج تا به میان از کنار من برخاست

5. به هر مقام که شد از خروج خلق نفور

6. نفیر روز قیامت ز تن به تن برخاست

7. غلط شدم که نقاب از جمال خود برداشت

8. خروش روز قیامت ز انجمن برخاست

9. صبا ز جیب عرق چین او چو برخیزد

10. چنان دمد که نسیمی که از چمن برخاست

11. ز غنچه تا ورق نازکش برون آمد

12. هزار خار ز اطراف نسترن برخاست

13. خیال رویش از آنگه که در نظر بنشست

14. ندیده ام نفسی خوش که از بدن برخاست

15. من و محبت و آلایش بدن هیهات

16. چنبن محال ز افعال اهرمن برخاست

17. مگر منازعتی شد میان دیده و دل

18. به کار هر دو نزاری ممتحن برخاست

19. جمال شاهد جانان به داوری بنشست

20. میان دیده و دل این همه سخن برخاست

21. کمند زلف نمود از حجاب و گفت چنین

22. هزار فتنه ازین زلف پر شکن برخاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر بیاض گردن او نقطه ای از خال نیست
* از لطافت این ورق افشان نمی گیرد به خود
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان
* دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
شعر کامل
سعدی
* منم دیوانه و او سرو قامت
* حدیث راست از دیوانه پرسید
شعر کامل
خواجوی کرمانی