نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1353

1. صنوبر قامتی دیدم به راهی

2. رقیبش بر عقب افتاده ماهی

3. همین تا چشم من بر رویش افتاد

4. برآمد از دلِ پُر دردم آهی

5. بدو گفتم برایِ لله آخر

6. چه باشد گر کنی درما نگاهی

7. به چشمِ مرحمت کن التفاتی

8. مشو در خونِ جانِ بی گناهی

9. نمی ترسی که فردا در مظالم

10. بگیرد دامنت فریاد خواهی

11. به من گفت آخر ای فرسوده ایّام

12. نشد حاصل هنوزت انتباهی

13. چه می گویی نمی دانی که آخر

14. ندارد این تمنّا سر به راهی

15. ترا قدرِ وصالِ ما نباشد

16. گدایی را چه حّدِ پادشاهی

17. نزولِ ما و کنجِ کلبه ی تو

18. دریغ انصاف را یوسف به چاهی

19. نزاری از کهن سالان نزیبد

20. طمع کردن چنین در وصلِ ماهی

21. مرو در سایه ی زلفم طلب کن

22. مگر ایمن تَرَک یابی پناهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
* زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
شعر کامل
سنایی
* سزای خدمت شایسته است لطف چه منت
* ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم
شعر کامل
وحشی بافقی
* صبح می‌خندد و من گریه کنان از غم دوست
* ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
شعر کامل
سعدی