نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1355

1. نظرمان تازه می کن هر پگاهی

2. چه باشد گر کنی در ما نگاهی

3. کدامین باغ دارد چون تو سروی

4. کدامین چرخ دارد چون تو ماهی

5. مکن بیگانگی با آشنایان

6. عقوبت شرط نبود بی گناهی

7. اگر بر کشتنم محضر نویسی

8. ز هر عضوم برون آید گواهی

9. چنان ساکن شدم بر خاکِ کویت

10. که پیر معتکف در خانقاهی

11. نباشد عاشق آن کز کویِ معشوق

12. فراتر می تواند برد راهی

13. ترا دارم چه باک ار سیم و زر نیست

14. چو سر باشد به دست آید کلاهی

15. خوش است ار با تو در دوزخ کنندم

16. که با یوسف توان بودن به چاهی

17. غلط گفتم که با رویت بهشتی

18. چو در باغِ ارم باشد گیاهی

19. مترس از آتشِ دوزخ نزاری

20. که دوزخ بفسرد آتش به آهی

21. هم از وهمِ خیال اندیش باشد

22. گرت در خاطر آید اشتباهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
* شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
شعر کامل
حافظ
* عشق را عقل نمی‌خواست که بیند لیکن
* هیچ عیار نباشد که به زندان نرود
شعر کامل
سعدی
* مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
* که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
شعر کامل
حافظ