نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1365

1. به پای مردیِ عقل از رهِ شکیبایی

2. کجا روم که محال است عقل و سودایی

3. طمع مکن که به تدبیرِ عقل دست دهد

4. شکیب هر که برآورد سر به شیدایی

5. دلی بباید و پیشانی‌یی که نتوان رفت

6. طریقِ عشق به نازک‌دلی و رعنایی

7. هنوز عشق ندانی که چیست تا وقتی

8. که در محافلِ مردانِ پاک بازآیی

9. به جز کمال نبینی چو چشم بربندی

10. به‌جز جمال نبینی چو چشم بگشایی

11. چو باز دیده ز هر دو جهان چو بردوزی

12. به دوست راه بری چون به خویش بازآیی

13. نزاریا به سرِ عشق هیچ ره نبری

14. به عقلِ مختصر آن به که درنیفزایی

15. خلافِ عشق به فرمانِ عقل دانی چیست

16. همان حکایتِ ابلیس و خویشتن رایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر گل خودروی رویت کبروی حسن از اوست
* سبزهٔ سیراب را بنگر چو نیلوفر در آب
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سرو اگر نیز تحول کند از جای به جای
* نتوان گفت که زیباتر از این می‌گذرد
شعر کامل
سعدی
* با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب
* کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ