نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 1374

1. فراق اگر چه مرا می‌کشد به دردِ جدایی

2. خیالِ دوست تو باری درین میانه کجایی

3. که می‌رود که بگوید که گر میانِ من و تو

4. وفا و عهد درست است برشکسته چرایی

5. هزار بار به هم برزدی چو زلف پریشان

6. ممالکِ دل و جانم به زخمِ تیغِ جدایی

7. وصالِ زهره نه حدِّ چو من کسی‌ست ولیکن

8. سعادتست که از مشتری شده‌ست عطایی

9. تو آفتابی و من ذرّه و وجودِ ضعیفم

10. نمی‌نماید تا خویش را به من ننمایی

11. به دفع مال و منال از غمِ تو سیر نگردم

12. که جان برای تو دارم چه جای کرد و کیایی

13. نزاریا به درآی از خودی که سود ندارد

14. هزار بار اگر گرد کاینات برآیی

15. مگر معاینه مَن عَرفَ نَفسهُ بشناسی

16. وگرنه بابِ فَقَد عرفَ ربَّهُ نگشایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر سر بالین طبیب از نالهٔ من زار شد
* از برای صحت من آمد و بیمار شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* دل از من برد و روی از من نهان کرد
* خدا را با که این بازی توان کرد
شعر کامل
حافظ
* طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
* چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
شعر کامل
حافظ