نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 14

1. از من چه شد که یاد نیامد حبیب را

2. مردم ز درد و نیست غم من طبیب را

3. گو رنجه کن قدم به عیادت که خوب روی

4. نبود بدیع اگر بنوازد غریب را

5. برآستان دوست مجاور بدی سرم

6. گردست امتناع نبودی رقیب را

7. هرگز به هرزه دامن گل کی دهد ز دست

8. گر هیچش اختیار بود عندلیب را

9. رغم عدو چه تعبیه یی ساخت زلف دوست

10. در جیب صبح باد روان کرد طبیب را

11. جز یاد دوستان نرود در مسامعم

12. آن به که نشنوم هذیان خطیب را

13. پیرانه سر چو زاهد صنعان ز دست دل

14. درگردن افکنم به ارادت صلیب را

15. استاد من معلم کُتّاب عشق بود

16. بیهوده می کنند ملامت ادیب را

17. تسلیم عشق شو چو نزاری نه معترض

18. نقض معلمان نرسد مستجیب را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* امشب شراب وصلت بر خاص و عام ریزم
* شادی آنک ماهت بر روزنست امشب
شعر کامل
مولوی