نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 157

1. دیر شد تا رسم قربان کیش ماست

2. بذل جان کارِ دلِ بی خویش ماست

3. چون ز دنیا بی نصیب افتاده ایم

4. گر همه قارون بود درویش ماست

5. این همه کثرت حجاب ما ز چیست

6. از خیال مصلحت اندیش ماست

7. نیش فصّاد قناعت نوشِ ما

8. نوش زهاد مقلد نیش ماست

9. ما به کفر و دین نداریم التفات

10. در مراتب بیش کم، کم بیش ماست

11. رازداری در دل ما غور کرد

12. آنکه هرگز سر نکرد آن ریش ماست

13. چون فرو شستیم از این مردار دست

14. گرگِ مردم خوار دنیا ، میش ماست

15. نور وحدت آفتاب روشن است

16. گر غمامی می نماید پیش ماست

17. هر که دارد با نزاری دوستی

18. گر همه بیگانه باشد خویش ماست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت
* غم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز
شعر کامل
رهی معیری
* گرت ز دست برآید، چو نخل باش کریم
* ورت ز دست نیاید، چو سرو باش آزاد
شعر کامل
سعدی
* غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم
* دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم
شعر کامل
حافظ