نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 16

1. رفتم و دریافتم پیر خرابات را

2. باز نمودم بدو کلّ مهمّات را

3. گفت به من ای فلان وقت همی درگذشت

4. بیش عبادت مکن کعبه پرلات را

5. سینه نه پرداخته دیده نه بردوخته

6. چند پرستی چنین محض خیالات را

7. رفته برون از خیال محو شده در وصال

8. گر شده ای یافتی کلّ کمالات را

9. دست برآورده ایم گرچه درین باب نیست

10. حاجت دستان ما قاضی حاجات را

11. هم به ترحم کند عاقبت الامر کار

12. بر سر مستان کند جام مصافات را

13. چون بر او بود و برد جمله توان گفت نی

14. بار دگر طالبم عهد ملاقات را

15. در رصد این محل نیس نزاری ولی

16. منتخبی می کند شرح موالات را

17. تا نفسم می رود بر نفسم می رود

18. رفتم و دریافتم پیر خرابات را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل
* بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران
شعر کامل
سعدی
* ز فکر خنجر مژگان او بیرون نمی آیم
* اگر در سایه بیدم به زیر تیغ جا دارم
شعر کامل
صائب تبریزی
* اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
* هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
شعر کامل
سعدی