نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 167

1. مرا جانانه ای نامهربان است

2. ببرد از من دل و در قصد جان است

3. به صد دل دوست میدارم ز جانش

4. به حسن خویشتن مغرور از آن است

5. که داند عاقبت هم رحمت آرد

6. که در احکام فطرت کس ندانست

7. مگر هم در کنار آید چو با او

8. اگر جان است و گر دل در میان است

9. به لب شیرین تر از آب حیات است

10. به غمزه آفت خلق جهان است

11. به رشک آمد صدف در قعر دریا

12. از آن دردانه ها کش در دهان است

13. خجل گردد قمر از ماه رویش

14. که نیکوتر ز ماه آسمان است

15. سرش با ناتوانان در نیاید

16. نزاری عاشق تنها از آن است

17. نزاری از غم نادیدن او

18. به صد زاریّ و زار و ناتوان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میلی که داشتند حریفان به نقل ومی
* از چشمک شکوفه بادام تازه شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
* زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
شعر کامل
سنایی
* چون طره عنبر شکنش در شکن افتد
* از سنبل تر سلسله برنسترن افتد
شعر کامل
خواجوی کرمانی