نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 198

1. یارب مرا خلاص ده از هر چه غیر توست

2. تا جز تو را نبایدم الّا هم از تو جست

3. هرچند بر قضای توام نیست اطّلاع

4. تا بر سرم چه حکم قضا کرده ای نخست

5. در خویش یافتم ز تو چیزی و هم به خویش

6. نتوانمی به شرح و بیان کردنش درست

7. دانم که هیچ نیست به خود هیچکس ولیک

8. خود را به یک حساب نباید گرفت سست

9. چون بندگان معتقد از فرط اتحاد

10. باید کمر به بندگی خواجه بست چست

11. تا ذکر و فکر هر دو به هم متحد شوند

12. اقلام سوخت باید و دفتر به آب شست

13. او را از او طلب کن و او را به او شناس

14. اینجا نهال معرفت از بیخ اصل رست

15. کاریست اوفتاده و باری نزاریا

16. تن دار باش و ثابت و مردانه باش و رست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
* موم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
* خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
شعر کامل
سعدی
* من از کمند تو اول چو وحش می‌برمیدم
* کنون که انس گرفتم به تیغ بازنگردم
شعر کامل
سعدی