نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 221

1. قصد به جان کرده ای ای دل محنت پرست

2. دیده نهادی به صبر ، دوست بدادی ز دست

3. بس که بسر برزدی دست به حسرت ولیک

4. سود ندارد دریغ ، صید چو از دام رست

5. سینه ی مجروح را وصل چو مرهم نهاد

6. ضربتِ پیکان هجر ، باز جراحت بخست

7. رغبت دنیا مکن ؛ دوست بدنیا مده

8. هرکه ثباتیش هست دل بجهان در نبست

9. دور زمانت اگر تا بفلک برکشد

10. هم کُنَدَت عاقبت زیرِ گِل این خاک پست

11. یکدم اگر یافتی کُنجی و اهل دلی

12. حاصل آن یکدم است ، هرچه در ایٌام هست

13. بی هنر عیب جوی ، غیبت ما گو بگوی

14. کِی بملامت رود مهر که در دل نشست

15. روز قیامت بهوش ، باز نیاید هنوز

16. هرکه به حلقش رسد جرعه ی جام الست

17. چاشنی ای یافته ست بی سببی نیست هم

18. موجب شیرینی است ، شور نزاری مست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ظاهر و باطن ما آینه یکدگرند
* خاک در چشم حریفی که دهد بازی ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ
* اگر آن گنج گران می‌طلبی رنج ببر
* گل مپندار که بی‌زحمت خاری باشد
شعر کامل
اوحدی