نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 247

1. درآمد از درِ من دوش هاتفی سر مست

2. صبوحیانه گرفته صراحی یی در دست

3. دلِ ضعیف من اوّل چو واله ای مدهوش

4. ز هول و هیبت آن امتحان ز جای بجست

5. سجود کردم و چندان به خاک غلتیدم

6. که هم چو خاک شدم پیشِ آستانش پست

7. نهفته زمزمه یی خوش به زیرِ لب می کرد

8. به چشمِ من زبر جامه خواب من بنشست

9. غذایِ روح فرو ریخت در پیاله و گفت

10. همین بود چه دگر نوش کن شراب الست

11. به دوست کامی جامی دو بر سرم پیمود

12. از آن سپس که به الزام توبه ام بشکست

13. نهاد بر دلِ من دست و گفت با خویش آی

14. که با تو مارا صد گونه مصلحت ها هست

15. دگر به کون و مکان هیچ التفات مکن

16. ز غیر ما ببُرد هر که او به ما پیوست

17. معیّن است و مبرهن که هر وجود که او

18. به ما رسید ز حالاتِ مستعار برست

19. نزاریا به تولّایِ ما تبّرا کن

20. ز کاینات و دگر خود مباش و خود مپرست

21. اگر وساوسِ شیطان گذر کند باید

22. سبک به قوّت لاحول راهِ دیو ببست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم که گوشه میخانه خانقاه من است
* دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
شعر کامل
حافظ
* درد ما را نیست درمان الغیاث
* هجر ما را نیست پایان الغیاث
شعر کامل
حافظ
* از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
* وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف
شعر کامل
حافظ