نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 262

1. دِلا به عالمِ معنی طلب وصال از دوست

2. وصالِ عالمِ صورت بود محال از دوست

3. نظر به دیده جان کن به دوست تا ببینی

4. که عین وصل بود صورتِ خیال از دوست

5. کدام صورت و معنی به دوست هیچ طمع

6. مکن که باز نیابد کسی مجال از دوست

7. نفس نفس به غمش بیش­تر تقرّب کن

8. چه دل بود که به دیدن شود حلال از دوست

9. گرت رسد سرِ پایی به سنگِ ناکامی

10. صبور باش به هر امتحان منال از دوست

11. زدستِ دوست نزاری بریز خون از چشم

12. که هست خون چنین ریختن حلال از دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
* زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلیر و خردمند و هشیار باش
* به پاس اندرون نیز بیدار باش
شعر کامل
فردوسی
* ملامتم نکند هر که معرفت دارد
* که عشق می‌بستاند ز دست عقل زمام
شعر کامل
سعدی