شمارهٔ 265
1. آرزویی بود و شد محو در اوصافِ دوست
2. هیچ ز من مانده نیست هرچه بماندهست اوست
3. جامِ می و کنج و یار هر چه دگر جمله هیچ
4. شش جهتِ کاینات بر سرِ این چارسوست
5. موسی و ثُعبان و چوب سامری و عجلِ زر
6. او نکند التفات موسی اگر تندخوست
7. پیشِ من و پشت اگر نیک و بدی میرود
8. هرچه از آنجا بود جمله بدیها نکوست
9. بیهده سودا مپز از پیِ نام و حطام
10. مغز تهی میکنی خیز و برون آز پوست
11. باطنت ار با خداست کعبه خراباتِ تست
12. فقر چو نورِ درون خرقه چو مشتی رکوست
13. قاصر و غالی نیم راهِ مشنّع کجاست
14. مرتبه حدِّ من پیشِ مقصّر غلوست
15. بیش نزاری مرو بر پیِ نفسِ دنی
16. بر زن و در هم شکن سنگ سزایِ سبوست
17. دولتِ من گر ز من باز ستانی مرا
18. از تو همین التماس از تو همین آرزوست
19. گنج به کُنجِ خراب مینهی و در طلب
20. انجمِ افلاک را کار همین گفتوگوست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده