نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 267

1. بدان خدای که مثلت نیافرید ای دوست

2. که در فراقِ تو کارم به جان رسید ای دوست

3. زمانه آنکه مرا دست می برید از تو

4. خوشا حیات اگرم سر نمی برید ای دوست

5. فراقت از که درآموخت رسم قصّابی

6. که پوست از منِ بیچاره در کشید ای دوست

7. در آفرینشِ من وقتِ صنعِ جان ایزد

8. نخست مهرِ تو در کالبد دمید ای دوست

9. ز من چرا برمیدند عقل و صبر و شکیب

10. اگر وحوش ز مجنون نمی رمید ای دوست

11. مگر کسی که دلش نیست ورنه رقّت کرد

12. هر آفریده که فریادِ من شنید ای دوست

13. به روزگار حکایت کند نزاریِ زار

14. قیامتی که ز نادیدن تو دید ای دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صبر هم سودی ندارد کآب چشم
* راز پنهان آشکارا می‌کند
شعر کامل
سعدی
* وفا خار ره است، ارنه برای آشیان ما
* به هر گلشن که باشد، مشت خاری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است
* می برم غیرت بر آن عاشق که تنها می شود
شعر کامل
صائب تبریزی