نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 286

1. مرا با دوست کاری اوفتاده ست

2. که دل با او به جانم در نهاده ست

3. ولیکن اختیاری نیست این کار

4. که خشت از کالبد بیرون فتاده ست

5. جمالش از دماغم هوش برداشت

6. خیالش پیشِ چشمم ایستاده ست

7. به جز می مونس دیگر ندارم

8. دلِ غم گین به می پیوسته شادست

9. مراد از هر دو عالم گر بدانی

10. حضورِ دوستان و جام باده ست

11. وگرنه هر چه بیرون زین دو قسم است

12. به نزدیکِ خرد فی الجمله بادست

13. چو موعد زان جهان حور و شراب است

14. مرا این هر دو این جا دست داده ست

15. نخواهم انتظارِ نسیه بردن

16. بهشت نقد بر ما در گشاده ست

17. نزاری مریم رز را نکو دار

18. که می او را مسیحی پاک زاده ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شیوه عاجزکشی از خسروان زیبنده نیست
* بی تکلف، حیله پرویز نامردانه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* ضعف دل دارم مسیح از نبض من بردار دست
* هست در سیب زنخدان بتان بهبود من
شعر کامل
صائب تبریزی