نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 297

1. خنک وجودِ کسی کِه ش نظر به هم نفسی ست

2. که بویِ هم نفسی یافته ست هر که کسی ست

3. نمی شود به سر از همدمی دمی آن را

4. که اندکی به گریبانِ عقل دست رسی ست

5. بیا که گر بروی تا هزار سال از تو

6. هنوز در دلم انسی و در سرم هوسی ست

7. به هوش باز نیاید دلم که مستیِ عشق

8. نه آن بود که به هر مهلتیش وابرسی ست

9. به جز خیالِ تو چیزی به دیده در ناید

10. مرا که کوهِ اُحد در نظر کم از عدسی ست

11. هنوزم ار رمقی هست بی تو معذورم

12. که مرغِ جانِ چو سنگم در آهنین قفسی ست

13. رقیبم از درِ او گو بران من از شیرین

14. بدین قدر نگریزم که با شکر مگسی ست

15. بلی منم نه عسس مانع شد آمدِ خویش

16. به کویِ دوست که هر عضو بر تنم عسسی ست

17. نزاریا نفسی تازه روی و خوش دل باش

18. که انقلاب محالاتِ نفس در نفسی ست

19. بهشت طالبی آوازه بشنوی ز بهشت

20. که جز مسخَرِ بانگِ میان تهی جرسی ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم که نوش لعلت ما را به آرزو کشت
* گفتا تو بندگی کن کو بنده پرور آید
شعر کامل
حافظ
* ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
* از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بر سینه ریش دردمندان
* لعلت نمکی تمام دارد
شعر کامل
حافظ