شمارهٔ 380
1. باده خوریم ز اول شب تا دم صباح
2. مستی کنیم چون شتران علم جناح
3. زاهد که دل به شاهد دنیا دهد کجا
4. در خانقه بماند و در خلوت و صلاح
5. با دوست بایدم که چو بی دوست هیچ نیست
6. آسایشی ز زندگی و راحتی ز راح
7. گویند می مخور که حرام است بل که خوک
8. بر مستحق به وقت ضرورت بود مباح
9. ما آب خوریم و تو خون می خوری به جهل
10. عین عقوبت است و گمان می بری فلاح
11. عهد وفا ز مردم نا کس طمع مدار
12. هرگز تو بوی مشک شنیدی ز مستراح
13. قلاّش خوان مرا نه نزاری و لایق است
14. این نام عاشقانه که خود کردم اصطلاح
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده