نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 40

1. به کام دل بدیدم خویشتن را

2. گرفتم در بر آن سیمین بدن را

3. به دستم داد زلفی کز نسیمش

4. جگر خون گردد آهوی ختن را

5. ببوسیدم بنا گوشی که عکسش

6. طراوت داد برگ نسترن را

7. صنوبر قامتی کز رشک ساقش

8. به گِل درماند پا سرو چمن را

9. نه در پهلو که در چشمش نشاند

10. اگر چون گل دهد خاری سمن را

11. جهانی در شکر گیرد هرآن گه

12. که همچون پسته بگشاید دهن را

13. چو بنماید سر دندان به خنده

14. بریزد آبرو درِّ عدن را

15. ز بویش زنده وا باشد نزاری

16. به خاکش گر فرستد پیرهن را

17. اگر بر تربتش روزی نهد دست

18. بدرّد بر خود از رقّت کفن را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ
* به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
* جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
شعر کامل
حافظ
* می کند باد صبا هر روز پیش از آفتاب
* مصحف خلق ترا از بوی گل تفسیرها
شعر کامل
صائب تبریزی