نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 431

1. منکر می خواره از حد می برد

2. پرده خلوت نشینان می درد

3. محتسب تشنیع های معتبر

4. می زند با آن که خود هم می خورد

5. می فروشد جامه تقوا به می

6. مردم آزاری به جان وا می خرد

7. خرمن اوقات غارت می کند

8. دام تزویر و حیل می گسترد

9. این همه احداد بی توجیه نیست

10. کز کنار او در میان می آورد

11. هم بدو عاید شود افعال او

12. چون پس و پیش عدالت ننگرد

13. مردمی باید که در سر و علن

14. چون نزاری خون خورد جان پرورد

15. مست باشد از سماوات العلا

16. بر براق همت آسان بگذرد

17. مرغ جان بر سدره دارد آشیان

18. کو به بال شوق جانان می پرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج
* که یک جو نیرزد سرای سپنج
شعر کامل
حافظ
* هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید
* بستگی ها را گشایش از در دلها طلب
شعر کامل
صائب تبریزی
* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری