نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 463

1. آن ترک که با ما قدم از صدق و صفا زد

2. یاغی شد و بر یُرت گهِ عهد و وفا زد

3. اوّل به وفا گرم تر از برق درآمد

4. آخر به جفا صاعقه در خرمنِ ما زد

5. بُل غاغ شد از لشکرِ غم ملکِ وجودم

6. تا دستِ تطاول به گریبانِ جفا زد

7. هر آه که از سینۀ من دود برآورد

8. آتش ز نفس در جگرِ بادِ صبا زد

9. خاطر به که پیوست که ببرید ز ما مهر

10. در خیلِ که افتاد و سرا پرده کجا زد

11. گر جور کند بر من و گر تیغ زند یار

12. با کس نتوان گفت چرا کرد و چرا زد

13. بر هر چه کند دوست سخن نیست نزاری

14. چون می رسدش گر بزند یا بنوازد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا
* سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط
شعر کامل
وحشی بافقی
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ
* گر سرو روان است مرا کلک ثناسنج
* از خجلت کوتاهی خود شاخ زریرم
شعر کامل
حزین لاهیجی