نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 488

1. تیغ کز دستِ دوستان باشد

2. زخمش آسایشِ روان باشد

3. یک اشارت ازو به گوشۀ چشم

4. خون بهایِ هزار جان باشد

5. چشمِ او آن کند به یک غمزه

6. کاعتبارِ جهانیان باشد

7. ترکِ جان عینِ زندگی ست ولیک

8. بر گران ترکِ جان گران باشد

9. بگذارد به سُم پرستان خر

10. هر که را غزمِ آسمان باشد

11. هر که بر دوست سود خواهد کرد

12. گو بکن تا که را زیان باشد

13. همه ای دوست آن گهی باشی

14. کز تو نه نام و نه نشان باشد

15. بر کنارِ وصال ننشینی

16. تا ز تو هیچ در میان باشد

17. اگر از خود نزاریا برهی

18. هر چه باقی بماند آن باشد

19. چون ازین عمرِ عاریت برهی

20. بعد از آن عمرِ جاودان باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مجلسی سازم با بربط و با چنگ و رباب
* با ترنج و بهی و نرگس و با نقل و کباب
شعر کامل
منوچهری
* چه ساز بود که در پرده می‌زد آن مطرب
* که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
شعر کامل
حافظ
* ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر
* راست چون عارض گلبوی عرق کردهٔ یار
شعر کامل
سعدی