نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 515

1. هر دل که مقیم لامکان شد

2. در عالم امر قهرمان شد

3. فارغ ز قبول کفر و دین گشت

4. بیرون زحدود جسم و جان شد

5. او نیست ولی به حکم وحدت

6. هر چیز که اوست مطلق آن شد

7. در غیب سخن نمی توان گفت

8. وز غیب به در نمی توان شد

9. آنکس بدید بی بصر گشت

10. وآنکس که شنید بی زبان شد

11. سریست میان اهل باطن

12. کز عینِ عیان ما نهان شد

13. چون کرد ظهور در بطون باز

14. بر چشم عیان ما نهان شد

15. از ذات و صفات هرکه شد محو

16. مستغرق ذات بی نشان شد

17. گویند نزاریِ هوایی

18. از عقل بگشت و در هوان شد

19. دنیا به خران دهر بگذاشت

20. عیسی به طواف آسمان شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کمال کامرانی در محبت چیست می‌دانی
* بتی را پادشاهی دادن و خود را گدا کردن
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار
* چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
شعر کامل
صائب تبریزی