نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 55

1. خیز ای غلام باده درافکن به جام ما

2. کز وصل توست گردش گردون غلام ما

3. گر لایق است چشمة خورشید را فلک

4. خورشید باده را فلکی کن ز جام ما

5. آن قاصد است باده که جان است مقصدش

6. جز وی به جان ما که رساند سلام ما

7. در بزم گه چو دست تو گردان کند قدح

8. گردان شود سپهر سعادت به کام ما

9. ما را ز عقل ما همه اندوه و آفت است

10. جز می ز عقل ما که کشد انتقام ما

11. می ده می ای غلام که از می در اوفتد

12. صد لذت و نشاط به راحت به دام ما

13. یک ره که در جهان نتوان زیستن مقیم

14. بی عشوه بی صواب نباشد مقام ما

15. نیکی کنیم و باده خوریم و عطا دهیم

16. تا اقتدا کنند به ما خاص و عام ما

17. وآنها که بد کنند نزاری چنین کند

18. این شعر ما بس است بدیشان پیام ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از رنگ خون دشمن و از رنگ خنجرش
* گویی همی شقایق و نیلوفر آورد
شعر کامل
امیر معزی
* از بید جز افتادگی و عجز مجویید
* مجنون خدا را همه دم کار سجودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او
* در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود
شعر کامل
سعدی