نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 567

1. هیچم غم تو از دل پر خون نمی رود

2. سودای لیلی از دل مجنون نمی رود

3. مهرت ز سینه تا نفسی خوش برآیدم

4. بسیار جهد کردم و بیرون نمی رود

5. افسانه ها که بر سر دل می کنم ولیک

6. دردی ست در دلم که به افسون نمی رود

7. از چشمه های چشم من اندر فراق تو

8. شب نیست تا به روز که جیحون نمی رود

9. در محنت فراق تو هم چاره ای به صبر

10. می رفت پیش ازین ولی اکنون نمی رود

11. هرچ از تو بر سرم برود تن بداده ام

12. خاطر به جور با تو دگرگون نمی رود

13. هم زاریی به حق بر و عجزی نزاریا

14. با روزگار زور مکن چون نمی رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس از سر بزرگی نباشد به چیز
* کدو سر بزرگ است و بی مغز نیز
شعر کامل
سعدی
* به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود
* نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند
شعر کامل
سعدی
* دست رغبت کس نمی سازد به سوی من دراز
* چون گل پژمرده برروی مزارافتاده ام
شعر کامل
صائب تبریزی