نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 607

1. ای دل اگر عاشقی از سرجان درگذر

2. تیغ غمِ عشق بین قصّه مخوان الحذر

3. بوی سلامت مبر در صفِ عشّاق از آنک

4. سینۀ عاشق بود تیرِ بلا را سپر

5. بی سر و پا شو چو گوی در خمِ چوگانِ عشق

6. بر سرِ میدان بری گویِ سعادت مگر

7. با خودیِ خود مرو در حرمِ عاشقان

8. قطره به دریا مریز زیره به کرمان مبر

9. دعویِ معنی مکن بستۀ صورت هنوز

10. ناشده در بحرِ عشق باز نیابی گهر

11. تا نشوی از وجود پاک بپرداخته

12. بر تو نیفتد ز عیب پاک‌روان را نظر

13. عشق هر اوباش را ره ندهد در حرم

14. زآن که سزوار نیست عشق به هر محتضر

15. گر به نزاری رسی عشق بیاموز ازو

16. ور نه ز اسرارِ عشق لاف مزن بی‌خبر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی
* بی سبب دادی گر آزارم خجل از من مباش
* کرده ام خاطرنشان خویش صد تقصیر را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* این گردباد نیست که بالا گرفته است
* از خود رمیده ای است که صحرا گرفته است
شعر کامل
صائب تبریزی