نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 620

1. باز آمدیم در سر از آشوبِ عقل شور

2. بر آتش از حرارتِ دل سینه چون تنور

3. ما بس نیازمندِ وصالیم و راه نیست

4. آری گران‌بهاست مراد و مرید عور

5. مارانِ موش حرص رقیبانِ کویِ دوست

6. هر چند عیشِ شیرین بر ما کنند شور

7. آیا به کامِ ما بود آن درجِ لعل‌پوش

8. یارب به دستِ ما رسد آن حقّۀ بلور

9. آری رقیب گو به تسلّط بر آردست

10. تو آن نگر که کینه‌کش آمد ز شیر مور

11. معهود نیست دیو به دربانیِ ملک

12. سلطان نه لایق است به غم‌خواریِ ستور

13. آن‌جا که جلوه کرد خیالِ جمالِ او

14. نه شمعِ مهر نور دهد نه چراغِ هور

15. او را کسی ندید مگر هم به چشمِ او

16. یوسف قیاس کن که نشسته‌ست پیش‌ِ کور

17. آن‌جا نیاز عشق نه آز و امل برند

18. زاری نزاریا چو نه زر داری و نه زور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دارم این یک چشمه کار از پیر کنعان یادگار
* چشم را از گریه در راه عزیزان باختن
شعر کامل
صائب تبریزی
* هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
* به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
شعر کامل
سعدی
* زلف تو برد دین و دل و عقل و هوش من
* شب پاک خانه را نتوان رفتن این چنین
شعر کامل
صائب تبریزی