نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 630

1. بلای عشق تو ناگه ز در درآمد باز

2. مدار دور سلامت مگر سرآمد باز

3. حُبوب مهر تو در کشت زار سینهٔ من

4. برست و تخم پراکند و در برآمد باز

5. خدنگ غمزهٔ تو بر دلم به نسبت حال

6. هزار بار زهر بار خوش‌تر آمد باز

7. دلم اگر چه برفت از ستیز تو یک چند

8. ولی به عجز چو خسرو ز شکر آمد باز

9. گمان مبر که ز کویت دل ستم‌کش من

10. به ترّهات رقیب ستم گر آمد باز

11. رقیب گو به ملامت مبالغت می‌کن

12. مرا چه غم چو دل آرام در برآمد باز

13. گذشت نوبت هجران نزاریا خوش باش

14. که دور وصل و زمان طرف درآمد باز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من نه تنها خواهم این خوبان شهر آشوب را
* کیست در شهر آنکه خواهان نیست روی خوب را
شعر کامل
جامی
* صفای باده روشن ز جوش سینه اوست
* تو چاره ساز خودی آسمان چه خواهد کرد؟
شعر کامل
رهی معیری
* آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
* هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
شعر کامل
حافظ