نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 636

1. راز سر بسته اگر راست نمی‌گویم باز

2. جملهٔ خلق بدانند به تسبیح و نماز

3. گر بدانند که بی او همه هیچ‌اند همه

4. پس چه اقرار حقیقی و چه انکار مجاز

5. چون همه اوست من و تو که و چه ای همه او

6. عالمی نیست که دارد خبر از عالَمِ راز

7. از تو چون هیچ نماند چه بماند جز او

8. زیر خایسک چنین رمز که می دارد گاز

9. در فضای لِمن الملک بکن طَیْرانی

10. مرغ جان چند کند بر سر قالب پرواز

11. تا تو با خویشتنی هیچ نیاید از تو

12. چشم بر بند و بیاموز ادب از شهباز

13. سر تسلیم بنه گردن ابلیس مکش

14. پیش گردن شکنان سر به تهوّر مفراز

15. چاره آن است نزاری که زبان مُهر کنی

16. گر چه بی‌فایده باشد چو برون شد آواز

17. این همه کثرت شرک از نظر احول ماست

18. یک جهت باش که واحد نپذیرد انباز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* امشب که از فروغ رخش، لاله داغ بود
* شبنم، سپند مجمر گلهای باغ بود
شعر کامل
حزین لاهیجی
* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی
* عاشق از بار لباس عاریت آسوده است
* بید مجنون را کلاه و جامه از موی خودست
شعر کامل
صائب تبریزی