شمارهٔ 669
1. ای دل سودازده عاشق تنها مباش
2. با خود اگر میروی همره سودا مباش
3. همره سودا و تو شرط عظیم است نی
4. پس تو حجاب خودی پس تو در اصلا مباش
5. مقصد باقی طلب راه رو و دم مزن
6. هیچ توقّف مکن منتظر ما مباش
7. کاهلی و غافلی هر دو حجاب رهاند
8. کار خود امروز کن سخرهٔ فردا مباش
9. آفت راه تو چیست رای و قیاس محال
10. باز بگویم که چه پسروِ آرا مباش
11. غایت اشفاق بین زین همه تنبیه چیست
12. مرهم دلخسته باش صخرهٔ صمّا مباش
13. خوشمنش و تازه رو باش چو لفظ ملیح
14. پر گره و صلب و زَفت هم چو معمّا مباش
15. منت هر ناسزا بیش تحمّل مکن
16. طالب لؤلؤ نیی تابع لالا مباش
17. دامن ملاح گیر تا به درآیی ز موج
18. باش چو کشتی حمول طیره چو دریا مباش
19. سدره رها کردهای آمدهای در مغاک
20. بر در دون همّتان بیش به عمدا مباش
21. منکر اهل یقین معترض کفر و دین
22. بوده نیی بیش ازین نه نه حقا مباش
23. چیست نزاری چنین راز برون میدهی
24. نقد تو داری خموش بیهده گویا مباش
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده