نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 702

1. ز دست مدعیان یک زمانکی شبِ دوش

2. شرابکی دو سه در خدمتت نکردم نوش

3. به روزگار شبی دیگر اتفاق افتد

4. که پای بوس تو حاصل کنیم و دست آغوش

5. بر آتش جگرم ریز یک دم آب وصال

6. کز اندرون وجودم به سر برآمد جوش

7. قبا مکن چو گریبان غنچه پرده ی من

8. که همچو بلبل مستم در آوری به خروش

9. غم تو هرچه درآیم که با تو برگویم

10. شکیب می نهد انگشت بر لبم که خموش

11. چه باک اگر ز پسم مدعی جفا گوید

12. منت به پیش برم چون غلام حلقه به گوش

13. بیا که عمر گرامی برفت یار عزیز

14. مکن سعادت امشب مده ز دست چو دوش

15. بیار باده صافی که با تو در رمضان

16. فرو برد به صفا صوفی مرقع پوش

17. نخست خود بخور آن گه به دوست کامی پر

18. بده به دست نزاری و بر فلک زن دوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
* نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
شعر کامل
حافظ
* غلام همت دردی کشان یک رنگم
* نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
شعر کامل
حافظ
* گر چه پیریم، از جوانان جهان خوشدلتریم
* خنده ها بر صبح دارد موی چون کافور ما
شعر کامل
صائب تبریزی