نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 715

1. آن موی بریده بر بنا گوش

2. کشته ست مرا و کرده مدهوش

3. نغزت برِ روی و غمزه و چشم

4. خوبست سرِ دست و بازو و دوش

5. گر می خواهی که عالمی خلق

6. زان زلف کنند حلقه در گوش

7. مِعجر بنه از سر و کله دار

8. دُرّاعه بیفکن و قبا پوش

9. ای ترک پری صفت حدیثی

10. زین هندوی خود به لطف بنیوش

11. بوسی که هزار جان بیرزد

12. آسان آسان به هیچ مفروش

13. گر آمده بوده ای ز فطرت

14. خاص از پی خون من در آن کوش

15. تا جان ببرم مگر چو کردم

16. ترک دل و دین و دنیی و هوش

17. دادی بستانم از تو گر هیچ

18. سرمست درآرمت به آغوش

19. آنرا که به یاد توست زنده

20. یکباره چنین مکن فراموش

21. زآن یک نفسی که دیدمت دی

22. تا روز نخفتم از غمت دوش

23. گویند نزاریا چه بودت

24. وین گریه و ناله چیست خاموش

25. ای بی خبران بر آتش عشق

26. می سوزم اگر نمی زنم جوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی
* چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی
* این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
* تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
شعر کامل
حافظ