نزاری قهستانی_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 750

1. فسردگان چه شناسند قدرِ سورِ فلک

2. که عاشق است که نشناسد از قدم تارک

3. به وصف و شرح چه حاجت درین سخن شک نیست

4. در آفتاب کسی را چه اشتباه و چه شک

5. کمالِ عشق نمی دانی و مرا هم نیست

6. سر و دلی که به برهان صفت کنم یک یک

7. به عقل اگرچه شریف است عشق نتوان باخت

8. به نردبان نتوان بر سماک شد ز سمک

9. تو را که عشق به کارست عقل می طلبی

10. شکر مفید نباشد به جایگاهِ نمک

11. چو دردِ عشق بجنبد کدام عقل و خرد

12. چو وصلِ دوست برآید کدام حور و ملک

13. کسی دگر چو نزاری ز عشق واقف نیست

14. که هیچ سنگ نداند عیارِ زر چو محک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* الا گر جفا کردی اندیشه کن
* وفا پیش گیر و کرم پیشه کن
شعر کامل
سعدی
* بدان را نوازش کن ای نیکمرد
* که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
شعر کامل
سعدی
* بوی کافور ازین مرده دلان می آید
* که به این طایفه آمیخت که نامرد نشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی